-
شبیه،مثل، مانند...
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 09:50
شبیه اون رویای دور ، شبیه خواب خوبمی شبیه شرجی غریب ، تو نفس جنوبمی! مثل همون حادثه ای که غایب ترانه هاس دلیل خوب خوندن تمام عاشقانه هاس! شکل شکوفایی شعر تو این سکوت بی سوال یا مثل پرواز صدا تو دره های بی خیال! مثل تموم چیزای خوبی که یادم میمونی خودت می دونی اخرش کی هستی ؟یا نمی دونی! تو مثل مثل خودتی ، حتا نه مثل این...
-
زر نزن !
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 09:21
تو بی خیال دل خوشی من به ترانه دل خوشم تو راضی به این سکوت اما من اونو میکشم تو تن دادی به تیک تیک و زر زدنای ساعتها منو یه حس تازه ای دور می کنه از ادما کتابامو اشتی میدم با چشمای خواب الودم واسه خودم تعجبه تاحالا اینجور نبودم به کوری چشم حسود ، می خوام بگم من ادمم! نفس کشم ، نفس کشم ، اگه زیاد اگه کمم! شب می خوابم...
-
هفت شنبه دو
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 08:16
بگو، بگو دست تو کو، دستی که یادمه هنوز دستی که توی غربتم کم بوده و کمه هنوز تو باور فاصله ها من و تو دور و شب زده مگه نگفتی یه نفر آخر راه و بلده؟ بگو کجاس قرار ما تو هفته ای که نمیاد بگو کدوم دقیقه رو باور چشمات نمی خواد؟ آخه هفت شنبه ی تو کجاس تو این تقویم بد نکنه می خوای بگی یاد تو یادم نیومد؟ هنوز فاصله ها برای من...
-
جهان را به قواره چشم های تو بریدم
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 20:44
جهان را به قواره چشم های تو بریدم ولی تو رفته ای و این جهان بریده بریده با من تنها می شود "امیر هوشنگ افتخاری راد"
-
طرحی برای سه سایه
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 12:05
ای خفته در چشم تو ، از خشم تو ، اندوه ای رسته در خون تو ، از یاد تو ، افسوس ای با سکوتت سوخته اندیشهء باغ ای نام تو ، از یاد تو ، گلبوتهء شرم ؛ ازمن گریزانی ، بفکر خویشتن باش . در یاد خود گر نیستی ، در یاد من باش . ۲ ای جسته در چشم تو ، از خشم تو ، آذر ای رسته درخون تو ، از یاد تو ، لبخند ای با خروشت سوخته پندار مرداب...
-
سیب
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 10:53
درخت سیب باغچه ادم را به یاد گناهان بد وی می اندازد چه عشوه های درشتی انگار سیب را افریده اند که ادم با کسی بخورد نیستی اما که ! سیب ها می افتند ....!!! "علی رضا بازرگان"
-
انتظار
شنبه 26 آذرماه سال 1390 16:02
تنها تونیستی من نیز چون توام تو نیزچون منی . چشمان من براه دستان تو پر است . چشم تو منتظر دستان من تهی است . ای دستهای پر ! ای چشم منتظر ! پاید نگاه من دست پر ترا . اندیشه های من تدبیرهای تو . تصویرهای من تعبیرهای تو . در ُ گرم گرم من تشویرهای تو . اى دستهای پر ! در دستهای من خون تو می دود . ای دستهای پر ! در دستهای...
-
هر کجا هستم باشم
شنبه 26 آذرماه سال 1390 15:56
هر کجا هستم باشم اسمان مال من است عشق زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچهای غربت ؟ ... "سهراب سپهری" "سهراب سپهری"
-
هر خلوتی آکنده از توست
جمعه 25 آذرماه سال 1390 13:54
....هوای عصر طراوتی یافته از باران غمی نیست تا نگاه تو هست ای بهارٍ در راه! من خرسندم به اندوه عشق ای هم سایه نسیم! تو دور می شوی دور می مانی اما همیشه در حضور « هر خلوتی آکنده از توست »