تنها تونیستیمن نیز چون توامتو نیزچون منی .چشمان من براهدستان تو پر است .چشم تو منتظردستان من تهی است .ای دستهای پر !ای چشم منتظر !پاید نگاه مندست پر ترا .اندیشه های منتدبیرهای تو .تصویرهای منتعبیرهای تو .در ُ گرم گرم منتشویرهای تو .اى دستهای پر !در دستهای منخون تو می دود .ای دستهای پر !در دستهای توخون تو می دود ؟ای دستهای پر !رگهای سرخ توزردو فسرده اند .پائیز آمده :کز باغ دست توخشکیده شاخه هابر جای مانده است ؟قمری دست تودر خواب مانده است ؟. « او را صدا بزن »تا شعرهای منکارد به دست توعشق نهفته را ،تا دستهای توریزد به دست منیاس شکفته را .
_____________"فریدون ایل بیگی"
1- مصرع از نیما یوشیج است .